گر نخل وفا بر ندهد، چشم تری هست / تا ریشه در آب است، امید ثمری هست
آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل / در دامنش آویز که با وی خبری است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از خرابی می گذشتم، منزلم آمد به یاد
دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دانستی اگر سوز شبانروز مرا / دامن نزدی آتش جانسوز مرا
از خنده دیروز حکایت چه کنی / بازآی و ببین گریه امروز مرا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی / از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار از او ، من به فرمان دلم، کی دل به فرمان من است ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتم دل و جان در سر کارت کردم / هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که بکنی یا نکنی؟ / آن من بودم که گرفتارت کردم
(عطار)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سالها شد که رخ زرد مرا دوست ندید / بس که خون جگر از دیده روان است مرا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق من با خم ابروی تو امروزی نیست / دیرگاهی ست کزین جام هلالی مستم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حاصلم درد دل است از دل بی حاصل خویش / به که گویم من دلسوخته درد دل خویش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلی بستم به آن عهدی که بستی / تو آخر هر دو را با هم شکستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غم ساخت کار دل، ز نوا می توان شناخت / ظرف شکسته را، ز صدا می توان شناخت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیدیم ز خوبان جفا پیشه بسی را / مثل تو جفا پیشه ندیدیم کسی را
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست / آنچه البته بجایی نرسد، فریاد است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر که را دیدیم از مجنون و عشقش قصه گفت / کاش می گفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتم چشمم، گفت به راهش می دار
گفتم جگرم، گفت پر آهش می دار
گفتم که دلم، گفت چه داری در دل
گفتم غم تو، گفت نگاهش می دار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از بس که شکسته، باز بستم توبه
فریاد همی کند ز دستم توبه
دیروز بتوبه ای شکستم ساغر
و امروز بساغری شکستم، توبه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خال مشکین، لب نوشین، بر سیمین، خط سبز
آنچه اسباب نکوئیست مهیاست ترا
نازنینا به گل و سنبل و سرو و مه و مهر
ناز کن ناز که دست از همه بالاست تر
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب
ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتمش: زیباترین لبخند چیست؟
گفت: لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند